امتداد

شعر و عکس

امتداد

شعر و عکس

کاغذهای خیس

 

 

سلام بعد از مدتها تونستم به روز بشم...

 

از دوستانم به خاطر تاخیر طولانیم معذرت می خوام...

 

امیدوارم بعد این همه مدت این کار به دلتون بشینه:

 

 

 

یک شب این شهر را ترک خواهم کرد

 

با کاغذ های خط خطی

 

 اما این همه کاغذ خیس شده

 

صدایی ندارد

 

تو...

مه...

ردپا...

 

دیگر نمی توان از آن همه شعر

 

حتی خطی خواند

 

دیگر این کاغذ ها غرق شده اند

 

اگر راه مرا گم کند چه؟

 

حتی خط های ممتد

 

پر شده از  پل های شکسته

 

پلی که مرا میرساند

 

در مه می شکند

 

حتی مردی که این همه سال فانوس به دست...

 

دیگر خاموش شده ست... خاموش

 

شاید به دادم برسد

 

ورق پاره های خاطراتت

 

آتش که می زنم

 

انگار شعله ی چشمان تو در باران می سوزد

 

اگر از این راه گذشتی

 

حتما به کفشهای پاره ی کنار جاده نگاه کن

 

شاید هنوز خیس باشد