-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 آذرماه سال 1392 21:26
سلامی دوباره خدمت همه دوستان مهربانم شعر سپید از علایق من هست اما بیشتر غزل مینویسم این کار سپید را به نگاههای زیبای خود ببخشید امروز دیدمش.... چشمهایش را خواندم هنوز دوست دارد زخم زدن را میدانست پایان راه کجاست امشب رگ خوابم را میزنم
-
بانو
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 21:28
سلام دوستان بعد از مدتها تونستم بروز بشم امیدوارم این کار به دلتون بشینه 800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 بانوی مهربان غزل هایم، بانوی مهربان غزل خوانی امشب دلم هوای تو را دارد، در این اتاق ابری و بارانی امشب دلم دوباره قدم می زد، در التهاب حال و هوای تو از بندری که در...
-
یادداشت...
جمعه 6 بهمنماه سال 1391 20:11
سلام به همراهان خوبم ۱) از همه دوستان بخاطر ابراز محبتشان توی این مدت ممنونم ۲) بابت این تاخیر طولانی از تمامی دوستان عذرخواهی میکنم ۳) به زودی با کارهای جدید به روز میشم ۴) مجموعه غزل من به اسم ((سه شنبه های شرجی)) به زودی توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد.
-
برایم دعا کنید
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 21:28
سلام دوستان... برایم دعا کنید چاهی که با دستان خود کنده ام آوار شده از قافیه ها دلگیرم از ردیف.. این شعر نیست دوستان درد دل کردم برایم دعا کنید
-
کبوتران بهشت
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 17:44
کبوتران بهشت نسیم در حرمش می رود به سوی بهشت شنیده می شود از صحن عطر و بوی بهشت کبوتران سپیدش فرشته نورند که می پرند در ایوان به آرزوی بهشت کبوتران نه! همین زائران که آمده اند دوباره پای پیاده به جستجوی بهشت کبوتران که به امید آشیان و پناه نشسته اند غریبانه روبروی بهشت دوباره باز گره های کور حاجت ها چقدر بغض گره خورده...
-
رویای شبانه
شنبه 19 اردیبهشتماه سال 1388 14:12
تاکسی...مستقیم سوار بر رویای شبانه کودکی برای ساختنش خشتهای زیادی به بلندترین شب سال بردم نمیدانم در کدام کوچه ساخته شد دیواری از کودکیم کوبیده شده برساعت کهنه مادربزرگ دیگر این ساعت هم زمان را از یاد برده ۸...۹...۱۰... ناگهان خودم را در کوچه دهم میبینم هنوز دستم به قرآن روی تاقچه نمیرسد میگویند در کوچه ها برای رسیدن...
-
گاهی رسم زندگی را باید یادآوری کرد
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1387 19:14
آخر این سطرها را همین حالا میگویم... نقطه دیگر به آخر خط رسید از سنگها هیچ سودی ندید تیر هیچ وقت به قصد سنگ پرتاب نشد رسم همیشگی گریه... خنده... پرنده فقط نقطه پروازش سنگ بود و سنگ تا ابد خاطره پرواز را در دلش نگه داشت ای کاش سنگ میدانست... پرنده هرگز یاد او نیست اما سنگ دلبسته پرنده شد تیر صیاد را به جان خرید تا به...
-
کاغذهای خیس
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 22:46
سلام بعد از مدتها تونستم به روز بشم... از دوستانم به خاطر تاخیر طولانیم معذرت می خوام... امیدوارم بعد این همه مدت این کار به دلتون بشینه: یک شب این شهر را ترک خواهم کرد با کاغذ های خط خطی اما این همه کاغذ خیس شده صدایی ندارد تو... مه... ردپا... دیگر نمی توان از آن همه شعر حتی خطی خواند دیگر این کاغذ ها غرق شده اند اگر...
-
به مناسبت حماسه جاوید ناوچه پیکان در روز هفتم آذر
یکشنبه 4 آذرماه سال 1386 20:22
دریایی آرام و خلیجی رام گهواره ی امواج و کشتی ها در خواب خوش دریا و ماهیگیر ماه و ستاره غرق در رویا آن سوی در دست اهریمن در بندری تاریک پنهان بود فکر پلید دشمنان آنجا در ذهن موشکها نمایان بود دشمن مسلح تا به دندان بود انباری از باروت و آتش داشت ایران ولی آماده ی ایثار در سینه اش صدها سیاوش داشت روز نبرد ناو پیکان بود...
-
شروع به کار امتداد
سهشنبه 29 آبانماه سال 1386 20:07
امتداد ادامه دادن یک مسیر آشناست مسیری که هر روز در آن قدم میزنیم از امروز شعرها و نوشته هایم را ب رای نظر دهی دوستان به روی وب میگذارم درباره ی خودم معرفی ساده ای به نظرم می رسد حسین برومند بیست و شش ساله بچه ی خیابان شالیکوبی گرگان کارشناسی اقتصاد سعی میکنم زود به زود مطالب جدید بگذارم